نفسی عشق

سید ایمان زعفرانچی

نفسی عشق

سید ایمان زعفرانچی

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است


سروِ نو رسته ی این باغ چرا خم شده است؟
ناگهان خم شده یا فاجعه کم کم شده است؟

این چه سِرّی ست که در بین همه گلها،یاس
ذکر هر روزه ی ما،ورد دمادم شده است

نه فقط حور و بشر از غم او می گریند
اشک چشمانِ زمین است که زمزم شده است


ردی از عشق اگر لیلی و مجنون دارند،
بینِ دیوار و دری،عشق، مجسّم شده است

در لغتنامه ی ما، "مادر هجده ساله"

معنی اش فصلی از آه و غم و ماتم شده است


غصه ی مادرت آنروز تو را کُشت، حسین

فاطمیه ست، ولی ماهِ محرّم شده است

  • سید ایمان زعفرانچی (سید طاهر)


نامهربان، شکستن گل ،با تبر که نه
در تنگنای بوسه ی دیوار و در که نه

سرمنشاء تمامی این بغض ها منم
  یاسی چنین نشسته به سوگ پدر که نه

گیرم که با شکستن در،عقده وا شود
قبلا بگو که می شکنی  ..بی خبر که نه

نامهربان شکستن گل،پیش شاپرک

وقتی نظاره گر شده با چشم تر که نه

زینب،دوباره مادرتان خوب میشود
در ظرف چند روز و شب مختصر که نه


تو مرد خانه ای پسرم،گریه کن ولی
گریه کنار دشمن اشغالگر که نه

"ترسم که اشک در غم ما پرده در شود"
آری مگر به اشک، به خون جگر که نه

  • سید ایمان زعفرانچی (سید طاهر)



هر قطاری در جهان از شوق،سوتش ممتد است،
آرزویش بودنِ در خطِّ تهران-مشهد است

از سپیدیّ و سیاهی کبوتر های تو
می شود فهمید: لطفت شامل خوب و بد است

خسته ام از شهر بی مهری که جای آدمی
هرکجا پا می گذارم خانه ی دیو و دد است

یک نگاهی کن که از آهو پریشان تر، منم
یک نفر در اوج بی تابی به پابوس آمده ست

هر که غافل باشد از رحمت­،نمی داند درست
معجزاتِ پنجره فولادِ تو صد در صد  است !

افتخار من رعیت بودنِ مُلکی ست که
پایتختش مشهد و شاهی چنین بر مسند است


  • سید ایمان زعفرانچی (سید طاهر)



باید تو را به جان جوادت قسم دهد
یعنی که هشتِ زائرتان پیش نُه گروست

  • سید ایمان زعفرانچی (سید طاهر)