نفسی عشق

سید ایمان زعفرانچی

نفسی عشق

سید ایمان زعفرانچی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است


ساقی درون ساغر جانش شراب ریخت

از آن شرابهای طهورای ناب ریخت 

عقل آن میانه گفت :برایش زیاد شد!

عشق از کرم بدون حساب و کتاب ریخت 

در پاسخ بهانه تراشی عاقلان 

در چشمهای نافذ عاشق جواب ریخت

 از حیث دور ماندنش از چشمهای شور

 در کاسه ی گدایی زاهد ثواب ریخت 

آمد به حجله و شب آخر به دست خود 

سایید قند و روی سر او گلاب ریخت

مادر خودش به صورت او بوسه ای زد و

پشت سر جوان جگرگوشه آب ریخت

.

 فردا خبر رسید که در زیر تانکها 

پرهای یک قناری مست و خراب ریخت

.

***

.

غیر از مسیل عشق که راه سعادت است

هر رود دیگری به درون سراب ریخت

[فهمیده] بود بین تباهی و عاشقی 

باید که آب را به کدام آسیاب ریخت


  • سید ایمان زعفرانچی (سید طاهر)