آورده بود خاطره ها را به یاد و مُرد
سر را به روی دفتر شعرش نهاد و مُرد
قبل از شروع شعر جدیدش نوشته بود
نذر سلامتی سرت، ان یکاد و مُرد
در زیر صفر مطلق سرمای رفتنت
یخ زد نهال شاعری از انجماد و مُرد
تصمیم بر سرودن شعری برای تو
آخر به دست عاشقتان کار داد و مُرد
تنها نوشت "محشر" و در پانوشت متن
آن را به چشمهای تو کرد استناد و مُرد
در قحط شانه های تو باید به هیچکس
تکیه نکرد و روی دو پا ایستاد و مُرد