از دسته گلش که بود چون تکه ماه
یک تکه پلاک و استخوان ماند و نگاه_
_می کرد به پیراهن خاکی،می گفت:
لا یوم کیومک ابا عبدالله
از دسته گلش که بود چون تکه ماه
یک تکه پلاک و استخوان ماند و نگاه_
_می کرد به پیراهن خاکی،می گفت:
لا یوم کیومک ابا عبدالله